پور طاهان وبلاگ شخصی سینا عابدینی فرح آبادی درباره وبلاگ ![]() من سینا عابدینی فرح آبادی، متولد سال 1371، دانشجوی مهندسی نرم افزار هستم و پور طاهان با معنی پسر فرح آبادی اسم مستعاریه که برای خودم انتخاب کردم. علاقه، و عمده ی فعالیت من برنامه نویسیه ( طراحی و تولید نرم افزار و سایت ). برای ارتباط بیشتر با من میتونید از صفحه ارتباط با من استفاده کنید. آی دی من در شبکه های اجتماعی: Line: purtahan Telegram: purtahan Instagram: purtahan KIK: purtahan مدیر وبلاگ : سینا عابدینی فرح آبادی موضوعات مطالب اخیر ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() آرشیو وبلاگ نویسندگان برچسبها پیوندهای روزانه ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() پیوندها ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() صفحات جانبی آمار وبلاگ
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
اسلام علیک یا ابا عبد الله میخوام درد و دل کنم. نه اصلا میخوام روضه بخونم. این شبای محرم، شهر یه رنگ و بوی دیگه داره. کاشکی نداشت! میپرسی چرا؟ از بچگی سر سفره اهل بیت نشستیم، با روضشون بزرگ شدیم، غیرت پیدا کردیم با سینه زنیشون مرد شدیم، با اخلاقشون اخلاقمونو ساختیم و ... بعضی از روضه ها باعث میشد رگ غیرتم بزنه بالا، اون وقت چی کشیدن اهل بیت... یکی از این روضه ها، روضه ی شامه. وقتی کاروان اسرا وارد شام شدن.... ادامه نمیدم. من لیاقت خوندن روضه ندارم. به بهونه ی مراسم دسته روی، شهر یه رونق دیگه ای میگیره. علامتای خوشگل و آنتیک ، طبل و سنج و بوق و شیپور و کلی آلات موسیقی دیگه. دسته ها پشت سر هم. عزادارا ( ?!!؟ ) هم سراسر خیابون و پیاده رو و کوچه های فرعی رو گرفتن... نمیدونم برای اجرای روضه چرا اکثریت نقش شامی ها رو تقبل کردن. زنایی که آرایششون بیشتر از آرایش یه عروس بد حجابه! مردایی که غیر از دود کردن سیگار و تیپ زدن مشغول تازه عروس های مراسمن... سر و صدا ی خنده هاشون از دیوارا میره بالاتر! اگه تعداد عزا دارا به چشم میومد حتم دارم مراسم سنگ انداختن از پشت بوم ها هم اجرا بشه... این چه وضعیه!؟ حالا که حرمت نگه نمیدارین لا اقل حرمت شکنی نکنین! هلهله کردن کار دشمنا بود... نگاهی به آیه تطهیر بندازیم : وَقَرْنَ فِی بُیُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّةِ الْأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآتِینَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَكُمْ تَطْهِیرًا
و در خانههاى خود بمانید، و همچون دوران جاهلیّت نخستین (در میان مردم) ظاهر نشوید، و نماز را برپا دارید، و زکات را بپردازید، و خدا و رسولش را اطاعت کنید؛ خداوند فقط میخواهد پلیدى و گناه را از شما اهل بیت دور کند و کاملاً شما را پاک سازد. ( 33 / 33 ) ( احزاب / 33 ) نوع مطلب : روز نوشت، برچسب ها : 33، آرایش، آلات، آنتیک، آیه، ابا، اجرا، احزاب، اخلاقشون، اسرا، اسلام، اصلا، اطاعت، اقل، اکثریت، اهل، بچگی، بزرگ، بوق، بوم، بوی، بهونه، بیت، پاک، پشت، پلیدى، پیاده، پیدا، تازه، تطهیر، تقبل، تیپ، چشم، حالا، حتم، حجابه، حرمت، خدا، خنده، خوشگل، خیابون، درد، دسته، دشمنا، دل، دود، رگ، رنگ، روضه، زکات، سفره، سنج، سنگ، سیگار، سینه، شام، شامی، شهر، شیپور، صدا، طبل، ظاهر، عبد، عروس، عزا، علامتای، غیرت، فرعی، کاروان، کوچه، گناه، لیاقت، محرم، مراسم، مرد، مردم، مشغول، موسیقی، نخستین، نقش، نگاهی، نگه، نماز، وارد، وقت، هلهله، اهل بیت، پیاده رو، لینک های مرتبط : خیلی وقته که وضع فوتبال ایران برام کسل کننده شده ، واسه همین اصلا فوتبال نمیبینم. چون اهل فوتبال نیستم وارد این گود نمیشم. ولی اونقدر ورزشکار هستم که بتونم این حرکتو که نمیدونم چی اسمشو بزارم محکوم کنم. میدونم میدون ورزش، اخلاق ورزشی میخواد ... گذشته از اینا نمیدونم سکوتی که اطرافم وجود داره واسه چیه؟! از فرط تعجبه! ، تقیه ست! ، یا قلم ها تو رطوبت عرق شرم پوسیده... از این بدتر ، حمایت از این حرکت توسط ورزش دوستای داخلیه (!) . تو تاکسی که نشسته بودم عکس العمل خیلی از رسانه ها و کشور ها و گروه ها رو از رادیو گوش دادم. تو وب هم حمایت ها رو دیدم. حیف اون پولایی که خرجتون شد ، حیف اون افرادی که خرجتون شدن و حیف به اهالی حمید آباد ، فرح آباد و بقیه عزیزانی که با غرور اسمتو میبردن، شیث! ![]() اسب این قوم مرفه به کجا می تازد؟ جز شکم پارگی ای دل به چه می پردازد؟ نمیدونم چجوری میخوای از خجالت این ملت ، جامعه ورزشی ، فوتبال و خانوادت در بیای؟ یا اصلا میخوای در بیای یا نه!؟ خدایا، دعایی که خود به ما آموختی را با صدایی بلند میخوانم! وَلَا تُخْزِنِی یَوْمَ یُبْعَثُونَ و در آن روز که مردم برانگیخته میشوند، مرا شرمنده و رسوا مکن! ( شعراء / 87 ) نوع مطلب : روز نوشت، فرح آباد، برچسب ها : 87، آقاسی، اخلاق، اسب، اصلا، اطرافم، افرادی، العمل، اهالی، اهل، ایران، بدتر، برانگیخته، بقیه، بلند، پوسیده، پولایی، تاکسی، تعجبه، تقیه، توسط، جامعه، حرکت، حمایت، حمید، حیف، خانوادت، خجالت، خدایا، خرجتون، داخلیه، دعایی، دل، دوستای، رادیو، رسانه، رسوا، رضا، رضایی، رطوبت، روز، سکوتی، شرم، شرمنده، شعراء، شعری، شکم، شیث، صدایی، عرق، عزیزانی، عکس، غرور، فرح، فرط، فوتبال، قلم، قوم، کسل، کشور، گروه، گود، گوش، محکوم، محمد، مرحوم، مردم، مرفه، ملت، نشسته، وارد، واسه، وب، وجود، ورزش، ورزشکار، ورزشی، وضع، فرح آباد، حمید آباد، ساری، شیث رضایی، لینک های مرتبط : منبع اصل تصویر، کل شعر درج شده، |
||